شما کاغذپران بازید و ما کاغذ پران ، مردم
بله، این است تقسیم زمین و آسمان، مردم
شما روی زمین با چرخة تقدیر شنگیدن
و ما در آسمان با طالع بیپیر جنگیدن
شما شادان که اینک از چه سویی باد میآید
و ما را هر نفس مرگی دگر در یاد میآید
کسی در آسمان گردن به گردن میشود با من
بله، اینجا برادر نیز دشمن میشود با من
دمی با او شکست آید، دمی با من شکست آید
و آزادی، که آخر در بهای جان به دست آید
و آزادی... که دستی باز میگیرد ز حلقومم
بله، عمری است با یک هستی و صد مرگ محکومم
هنوزم پایبند چرخة تقدیر باید شد
و با چندین برادر باز هم درگیر باید شد
شما کاغذپرانبازید و ما کاغذپران، آری
چنین بوده است تقدیر ضعیف و پهلوان، آری
فدای زندگیتان کرد باید زندگانیها
که شاید شادمان گردید از این کاغذپرانیها
( کاظم کاظمی)